Friday 9 August 2013

آسکاریس


هندوانه عرق کرده

شنا و کرفس
شنا و کرفس
خوابِ انگل های بی سر


" صدای عطسه اش می آید. خش خشِ کیسه بازی.. حالا، چیزی را قل می دهد. دوباره عطسه.
خش خش
بوم ها حصارند. پنجه می کشد.. 
روز اول :
ضجه
ضجه
روز دوم :
ضجه
روز سوم ، لانه شد
نق نق و بازی. و من گریستم... برای بوم ها که حصار می شوند گریستم. برای دست هام، که عفونی
کرم ها که از مقعد اش/ مقعد ام
و دهان
تن اش کِرم شده. دهان ش عق..  اسهال.  کرم های بی سر؛ بی چشم ؛ لوله های چرخان

حالا
خوابیده به قرنطینه.  آرام... انگار نه انگار که آن همه زالو
گفتند تا یک هفته واگیر دارد.. منِ وسواسی اما نازش کردم. نازش می کنم.. و می شورم لباس و دست ها را.
زود خوب می شوند گربه ها.. "
(از نامه ها،، به مهتاب)



از ما 

کاش همان آغوشِ آخر بماند
همان آخرین تکست :
که " بخوابی به آغوشم،،
نگاهت کنم.."
یادم بیافتد به خطِ گونه ات
دلم بریزد..

مردِ چوب اما به تخت افتاده
الوارِ پاهاش
به نوازشِ سوزناکِ خرطومِ پشه ها
پنکه خشک اش می کند.
آخرین تصویر..
خمیر می شوم

دورِ خانه می چرخم
چشم هام آب
چیزی جایی انتظارم می کشد
شلیل گندیده ای که خشک شده
کپکِ نان ها
"می دانم"
و دورِ خانه می چرخم
حاصل : جنازه ی لیزِ این خیار است.
چشم هام آب..
می دانستم
و کنارِ برگمان چرت می زنم..

سنبل الطیب بو دارد

مردی به تخت مرده
زنی زیرِ دوش،
نیمی از موهایش می ریزد..


سنبل الطیب بو می کشم