Sunday 22 February 2015

آزفنداک





دیشب 
از قوزِ کوچک آب می چکید..
جانور خوابید
قوزِ کوچکِ پیشانی هم.
آب اما، تا صبح به تقلا..
آبِ  کدرِ سرخ
کدرِ سبز
کدرِ نیلی
قهوه‌ای
مجنتا
بنفش...

آفتاب که زد،
پیشانیِ راستِ جانور،  پرنده‌ی سنگ بود.
آزفنداک : پیشانیِ چپ‌‌‌اش




No comments:

Post a Comment